جدول جو
جدول جو

معنی چوبی شدن - جستجوی لغت در جدول جو

چوبی شدن
(بَ تَ)
از جنس چوب گشتن، همسان و همانند و همشکل چوب گشتن از رنگ و شکل و غیره، در نباتات چوبی شدن یکی از تغییرات شیمیائی غشاء گلوسیدی سلول است و بعبارت دیگر میتوان گفت که غشاء گلوسیدی درنتیجۀ عمل ادسوربسیون بدو ماده لینیین و کسیلو هولوسید که پولی هولوسید مانوز کسیلوز و گالاکتوز میباشد آغشته میشود و یا ذرات لینیین و کسیلو هولوسید روی غشاء آن جاگیر میگردد و بدینوسیله بمقاومت غشاء سلول افزوده میشود و از قابلیت ارتجاع آن کاسته میگردد. بطور کلی بافتهای داخلی گیاهان مانند چوب درختان و یا پوست سخت میوه ها و بعضی از الیاف و بافتهای چوبی دچار این تغییرات شده و غشاء آنها چوبی میشود. بافتهای دیگر نیز مانند غشاء بافت آبکش و پارانشیم استوانه مرکزی و یا قشر ثانوی در اپیدرم بعضی از بازدانه گان ممکنست بمواد چوبی آغشته گردد. امروز معلوم شده است که هرگاه غشاء یک سلول پارانشیمی چوبی گردد، غشاء سلول مجاور که با آن تماس دارد نیزچوبی میشود. در حالیکه غشاء همین سلول که در طرف دیگر قرار دارد، تغییری نکرده و سلولزی باقی میماند. سلولهائی که غشائشان کاملاً چوبی نشده است میتوانند به رشد و نمو خود ادامه دهند ولی پس از آنکه تغییرات شیمیائی آنها کامل گردد خواص حیاتی خود را از دست میدهند. (گیاه شناسی تألیف حبیب اﷲ ثابتی صص 60- 61)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چوب شدن
تصویر چوب شدن
کنایه از خشک و ثابت شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چوب زدن
تصویر چوب زدن
کسی را با چوب کتک زدن
کنایه از قیمت گذاشتن و به فروش رساندن اجناسی از طریق حراج، حراج کردن جنس
فرهنگ فارسی عمید
(شُ دَ)
خمیده شدن. (ناظم الاطباء). چپ و چوله شدن. کج و کوله گشتن خمیدن بسوئی یا بهرسوئی
لغت نامه دهخدا
(مَ دَ)
طبل زدن. نواختن طبل. نواختن چوب بر تخته. عمل پاسبانان شبگرد در بیدار ساختن پاسبانان با نواختن چوبی به چوب دیگر:
ناهید زخمه زن گه چوبک زدن به شب
چابک زن خراجی چوبک زنان اوست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ)
نصیب شدن. قسمت شدن: زکوه مال بده تا سلامتی دنیا و عقبی را بیابی و تو را بهشت روزی شود. (قصص الانبیاء).
وصل تو روزی نشد و روز شد
سود نه و مایه زیان خوشتر است.
انوری.
شد حظ عمر حاصل گر زانکه با تو ما را
هرگز بعمر روزی، روزی شود وصالی.
حافظ
لغت نامه دهخدا
کتک زدن، قیمت گذاشتن و تقویم اجناس از طریق حراج. توضیح در موقع حراج شخصی که عهده دار فروش کالاست دو قطعه چوی را که در دست دارد بر هم می زند و آخرین بهای پیشنهاد شده را با صدای بلند اعلام می کند
فرهنگ لغت هوشیار
زورمندشدن نیرو گرفتن توانا شدن زورمند شدن: کار آن مدعیان قوی شده بود و ذخایر بسیار بر قلعه برده
فرهنگ لغت هوشیار
سربرزانو نهادن و پشت خم دادن و مراقبه که کنایه از سر به زانو نهادن و بمراقبه رفتن باشد، خمیده شدن، دو تا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
گدازیدن ویتازیستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چوب زدن
تصویر چوب زدن
((زَ دَ))
کتک زدن، قیمت گذاشتن و تقویم اجناس از طریق حراج، حراج چیزی را زدن آن راحراج کردن یا بسیار ارزان فروختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
گداختن، آب شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
سرزنش شدن، شماتت شدن، ملامت شدن، تنبیه شدن، مجازات شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اگر دید که صوفی شد و با صوفیان درخانقاه مجاور نشست، دلیل که دست از دنیا بدارد و به کار آخرت پردازد. اگر بیند که از میان صوفیان بیرون رفت، دلیل که میل او به کار شود. محمد بن سیرین
دیدن صوفی شدن در خواب بر چهاروجه است. اول: بازداشتن از دنیا. دوم: از خلق کناره گرفتن. سوم: پیوسته به عبادت مشغول بودن. چهارم: طمع به کسی نداشتن.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
Melt
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
fondre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
पिघलना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
গলে যাওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
ละลาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
kuyeyuka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
녹다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
溶ける
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
להמיס
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
танути
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
mencair
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
smelten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
derretir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
sciogliere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
derreter
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
融化
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
topnieć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
schmelzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
таять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
پگھلنا
دیکشنری فارسی به اردو